بعضی از افراد وقتی اسم بیزنس کوچ را می شنوند، بلافاصله سخنرانان ا نگیزشی، یک ا تاق کنفرانس سرد هتل و یک قهوه ناخوشایند به ذهن شان می آید. واقعیت این است که این اصطلاح می تواند بزرگترین سرمایه گذاری باشد که در حرفه یا شغل خود انجام می دهید.
بیزینس کوچینگ، شغلی است که به شما فرصت کمک به افراد و کسبوکارشان را میدهد. امروزه شرکتهای بزرگ یا نوظهور حاضر هستند هزینه زیادی را به رشد کسب وکار خود اختصاص دهند، بیزینس کوچها درآمد بالایی دارند. یک کوچ حرفهای در حوزه کسبوکار میتواند چشمانداز روشنی را در مقابل کسبوکارها ترسیم کند؛ بهطوریکه تمام اهداف و ارزشهای سازمانی در آن لحاظ شود. سپس بر اساس این چشمانداز، طرحهای خود را ارائه کرده و برای بهبود جایگاه آن کسبوکار، تلاش میکنند. به عقیده بسیاری از صاحبان مشاغل بزرگ، داشتن یک بیزینس کوچ میتواند نقش غیرقابلانکاری در موفقیت یک کسبوکار داشته باشد. البته افراد زیادی وجود دارند که بدون داشتن تخصص، خود را بیزینس کوچ معرفی میکنند.ممکن است این پرسش در ذهنتان شکل بگیردکه چگونه بیزینس کوچ شوم و از کجا باید شروع کرد؟ برای پاسخ به این سؤال، بهتراست تا انتهای این مقاله را مطالعه کنید.
برای تبدیلشدن به یک مربی کسبوکار خوب، باید یک سری ویژگیها و تواناییها را در خود ایجاد کنید، از جمله:
- سابقه : شما باید تجربه، تحصیلات و مدارک لازم را در حرفه خود داشته باشید.در زمینه خاصی از حرفه خود تسلط داشته باشید یا مجموعه خاصی از مهارتها را برای ارائه به مشتریان خود داشته باشید.بسیاری از مربیان موفق در صنایع مربوطه خود، کار حرفهای انجام دادند و البته لزوماً میتواند اینطور نباشد. آنها مشتریان را مربیگری میکنند و مشتریان شرکتی را از تجارب قبلی خود مطلع میکنند. از خود بپرسید که تخصص ومهارت شما چیست؟ خود را در چه زمینهای خوب میدانید؟ چه مدرکی آکادمیک گرفتید؟در حرفه خود چه آموزشهایی را گذراندهاید؟ پاسخهای شما میتواند تصویر مربیگری را ترسیم کند که برای مشتریان آینده خود چگونه سرمایهای خواهید بود.
- مهارتهای ارتباطی : بهعنوان یک مربی، شرح وظایف شما به ارتباط معنادار با مشتریان شما ارتباط دارد.یک مربی خوب باید دارای مهارتهای ارتباطی استثنایی و شخصیتی باشد که به دیگران اجازه دهد به آنها اعتماد کنند.هوش هیجانی مربی به آنها کمک خواهد کرد تا با مشتریان خود ارتباط برقرار کرده و همدلی کنند، که به راهنمایی کارآمدتر و مؤثرتر منجر میشود. تصمیم بگیرید که هرچند وقت یکبار شما و مشتریتان بهصورت حضوری، یا مجازی یا از طریق بسترهای آنلاین مثل واتس اپ ملاقات میکنید.استفاده از دروس از پیش ضبطشده، وبینارهای آموزشی یا حتی ایجاد دورههای آموزش الکترونیکی خود را بهصورت آنلاین در نظر بگیرید.این برنامهها زمانی مفید هستند که شما زمان کوتاهی دارید و البته مشتریان بیشتری دارید.
- نقش پشتصحنه : یک کوچینگ کسبوکار حرفهای باید این را بداند که آنها ستارههای نمایش نخواهند بود بلکه مشتریان آنها خواهند بود.یک مربی حرفهای آن کسی نیست که تصمیم میگیرد، پاسخ میدهد و راهکار ارائه میدهد.یک مربی به مسیرهای احتمالی اشاره میکند و همچون نوری، مسیر را روشن میکند، بلکه این مراجع است که باید پاسخهای خود را پیدا کند.
- تنظیم اهداف مناسب: یکی دیگر از مهارتهایی که یک بیزینس کوچ موفق به آن نیاز خواهد داشت، تنظیم اهداف طولانی و کوتاهمدتی است که کاملاً مشخص، قابلدسترسی، قابلاندازهگیری و … باشد. در غیر این صورت، اهداف تعیینشده مفید نخواهند بود و وظایف روزانه شما را مشخص نخواهند ساخت. البته رویکردهای مختلفی در تعیین اهداف وجود دارد که انتخاب هر یک، به خود شما بستگی دارد. لازم به ذکر است که بیزینس کوچ به دو دسته مربیگری رسمی و مربیگری غیررسمی تقسیم میشوند.بیزینس کوچهای رسمی معمولاً اهداف را بهصورت قابلاندازهگیری، قابل ارزیابی، قابلدستیابی، واقعبینانه و اختصاصی مشخص میکنند. اما بیزینس کوچهای غیررسمی، معمولاً به این شکل عملنکرده و با طرح سؤالاتی از خود صاحبان کسبوکار، آنها را در رسیدن به اهداف خود کمک میکنند.
- ارائه پیشنهادات و توصیههای مناسب جهت پیادهسازی طرح و استراتژیهای تجاری
- بهبود روحیه و انگیزه مراجعین و افزایش حس مسئولیتپذیری به خاطر تصمیمات اتخاذشده در جهت رشد کسبوکار
- برقراری ارتباطات مفید و سالم میان بیزینس کوچ و مراجعین برای درک بهتر شرایط، وضعیت فعلی و اهداف کوتاه و طولانیمدت
- کمک به مراجعین در جهت رشد و توسعه کسبوکار، طراحی استراتژی و دستیابی به اهداف
- ارزیابی نقاط ضعف و قوت مراجعین و ارائه راهکارها و برنامههای مناسب به جهت بهبود و تقویت آن
- تسهیل پیادهسازی طرح و ایدههای مراجعین
- ارائه آموزشها و راهنماییهای لازم در جهت بالا بردن خودآگاهی، شناسایی مهارتهای فردی مراجعین و درنهایت بهکار گرفتن این مهارتها در حوزه کسبوکار خود
- راهنمایی مراجعین برای درک روند استراتژیهای توسعه کسبوکار
- ارزیابی مسیر رشد کسبوکار و ارائه راهکارهای جدید برای رفع موانع و بهبود شرایط
- آنالیز استراتژیهای اتخاذشده که منجر به شکست یا پیروزی شدهاند و ریشه آن
- کارآفرینان یا کارمندان خسته از کار کارمندی که می خواهند یک کسب و کار جدید راه اندازی کنند.
- مدیران شرکت ها و موسساتی که در حوزه مدیریتی خود با مشکل مواجه شده و می خواهند مشکل شان حل شود.
- مدیران شرکت ها و مؤسساتی که دوست دارند با آموختن این مهارت، کارکنان خود را به خوبی مدیریت کنند.
- همه مدیران و افرادی که دوست دارند در شغل شان، موفق باشند.
- کسانی که برای محقق ساختن ایده های خود، نیاز به یک مربی دارند.