اصطلاح “مدیر کوتوله” از سال ۲۰۱۱ میلادی به وسیلهی استیون جابز، موسس شرکت اپل برای توصیف مدیرانی که مشغول به کار در شرکتهای بزرگ هستند و دچار مشکلاتی مانند پیچیدگیهای ساختاری، عدم انعطافپذیری و کندی در تصمیمگیری هستند، استفاده شد.
استیون جابز در سال ۲۰۱۱ میلادی در یک مصاحبه با در مورد اینکه چرا شرکتهای بزرگ مانند اپل به دشواری تغییراتی را اجرا میکنند و به این صورت گفت:
” من معتقدم که شرکتهای بزرگ همچون اپل، همچنین برخی از شرکتهای دیگر، به دلیل داشتن ساختارهای بیش از حد پیچیده، مدیران کوتوله و بیانعطاف، تبدیل به شرکتهای غولپیکر شدهاند. برای رسیدن به موفقیت در عصر فناوری اطلاعات، به نظر من لازم است که شرکتها بتوانند با تغییرات سریع و با شتاب پاسخگو شوند.”
اصطلاح “مدیر کوتوله” به دلیل شناخته شدن استیون جابز به عنوان یکی از بزرگترین کارآفرینان و مدیران دههی ۲۰۰۰ میلادی، به شدت توجه رسانهها و عموم مردم را به خود جلب کرد. این اصطلاح به طور گستردهای در صنعت فناوری و مدیریت استفاده میشود.
مدیر کوتوله به شخصی اشاره دارد که در سازمان، شرکت یا ساختار سازمانی، موقعیت مدیریتی دارد اما قدرت و تأثیرات آن نسبت به دیگران کمتر است. به عبارت دیگر، مدیر کوتوله فردی است که موقعیت مدیریتی دارد، اما به دلیل محدودیتهایی مانند عدم دسترسی به منابع و قدرت تصمیمگیری مستقل، نمیتواند تصمیمات بزرگی بگیرد و تأثیر گذار باشد.
ویژگی های مدیر کوتوله چیست؟
برخی از ویژگیهای مدیر کوتوله عبارتند از:
- کمترین قدرت تصمیم گیری: مدیران کوتوله دارای قدرت تصمیم گیری کمتری نسبت به سایر مدیران هستند و اغلب نیاز دارند تصمیمات خود را با مدیران بالاتر در سازمان هماهنگ کنند.
- عدم دسترسی به منابع: مدیران کوتوله ممکن است به منابع محدودی دسترسی داشته باشند و برای انجام وظایف خود، به منابع بیشتری نیاز داشته باشند که موجب کاهش تأثیر آنها در سازمان میشود.
- اعتماد کمتر: به دلیل عدم توانایی مدیران کوتوله در تصمیمگیریهای بزرگ، اغلب افرادی که به آنها حسابرسی میکنند، کمتر به آنها اعتماد میکنند.
- کمبود تأثیر: به علت محدودیتهایی که مدیران کوتوله دارند، تأثیر آنها بر روی سازمان و افراد کمتر است.
- حس ناامنی: مدیران کوتوله ممکن است احساس ناامنی و نیاز به پشتیبانی بیشتر داشته باشند، چرا که احساس میکنند نقش وظیفه خود در سازمان مستلزم دسترسی به منابع بیشتری است که این امر در دسترس آنها نیست.
- کارکرد فردی: به دلیل کمبود تأثیر در سازمان، مدیران کوتوله ممکن است به صورت فردی کار کنند و برای ارتقای جایگاه شخصی خود تلاش کنند، به جای این که به رسیدن به هدفهای سازمانی مشترک کمک کنند.
- نقص در برنامهریزی: مدیران کوتوله اغلب به دلیل کمبود تجربه و حرفهای بودن، نقص در برنامهریزی و مدیریت منابع دارند که باعث تأخیر در پروژهها و کاهش کیفیت کار میشود.
- احتمال خطا در انجام کار: به دلیل نقص در برنامهریزی و عدم تجربه، مدیران کوتوله ممکن است خطاهایی در انجام کارهای خود داشته باشند که موجب تأخیر یا افت کیفیت کار میشود.
- عدم توانایی در مواجهه با فشار: به دلیل کمبود تجربه و قدرت تصمیمگیری کمتر، مدیران کوتوله عمدتاً نسبت به شرایط دشوار و فشارهای سازمانی ضعیف پاسخ میدهند و نمیتوانند به خوبی با این شرایط مواجه شوند.
- کمتوانی در رهبری: مدیران کوتوله اغلب به دلیل کمبود تجربه و قدرت تصمیمگیری کمتر، کمتوانی در رهبری دارند و نمیتوانند به خوبی تیمهای خود را مدیریت کنند و سبک رهبری مناسبی را برای آنها ارائه دهند