رهبران خوب از طریق یک فرایند مدوام خودآموزی، آموزش و تجربه رشد و پیشرفت می کنند. اگر رهبری کسب و کار به درستی و با رعایت اصول اجراشود، بهرهوری آن کسب و کار به بیشترین حد ممکن میرسد و در نتیجه شاهد رسیدن آن تجارت به اهداف و آرمانهایش، خواهیم بود؛ ولی رهبری ضعیف، ابتدا به بهرهوری آن سازمان آسیب میرساند؛ سپس سلامت آن کسب و کار را در خطر خواهد انداخت.
با توجه به اهمیتی که بحث رهبری کسب و کار دارد، درصدد هستیم که در این مقاله در این زمینه صحبت کنیم و مفهوم رهبری را گسترش دهیم. اگر تمایل دارید از آموزههای این مقاله در کسب و کار خودتان استفاده کنید، تا پایان این مقاله در کنار ما باشید؛ چون مباحث مفیدی در اختیار شما قرار خواهد گرفت و به عنوان یک رهبر با مطالعه و افزایش مهارت ها صاحب سبک خواهید شد و تاثیرگذاری بیشتری در محیط های مختلف خواهیدداشت و با مهارت هایی که در زمینه ی رهبری کسب می کنید، صاحب نظر شده و در زندگی شخصی یا کمک به دیگران بهترین راهکارها را ارائه می دهید.
رهبر، با تمام وجود مراقب چشم انداز کسب و کار است.
نخستین موردی که رهبر برایش مهم است و مراقب آن است، چشم انداز کسب و کار است. او از همان ابتدا یک هدف برای مجموعه خودش طراحی میکند و آنقدربه کارکنان خودش انگیزه و نیرو میدهد که آنها هم مشتاق رسیدن به آن هدف شوند.در عین حال نابود کننده ترین عامل برای یک کسب و کار این است که چشم انداز و هدف اصلی خودش را گم کند یا نادیده بگیرد و اولین دلیل برای اهمیت وجود رهبری برای یک سازمان این است که اجازه ندهد سازمان از مسیر اصلی خودش منحرف شود. رهبری با تمام وجود از چشم اندازی که پیش روی سازمان قرار دارد حراست میکند. او بر تمامی فعالیتها نظارت دارد و هر کاری که باعث شود سازمان از مسیر اصلی خودش منحرف شود، با تمام وجود در برابر آن میایستد و به مقابله می پردازد.
رهبر روحیه دهنده و انگیزه دهنده ی کارکنان است.
از علل اهمیت رهبری کسب و کار این است که به کارکنان و افرادی که در کسب و کار سهیم هستند انگیزه و نیرو میبخشد. رهبران در پی اهداف بلندمدت هستند. وقتی هدف بلندمدت باشد، کارمندان باید سالهای سال تلاش کنند تا به آن برسند. ممکن است به جایی برسند که احساس کنند راه را گم کردهاند و دارند بیراهه میروند که چندین سال است که به هدف خودشان نمیرسند. اینجاست که نقش رهبری کسب و کار پررنگ میشود. در چنین مواقعی رهبر به میانه میدان میآید و به کارکنان خودش انگیزه و اطمینان میدهد که دارند در حال حرکت در مسیر درست هستند و پایان این مسیر، همان هدف غایی است.
رهبر در به وجود آوردن ارتباط موثر، سهیم است.
از وظایف مهم رهبری کسب و کار این است که تلاش کند که تمام اعضای سازمان با یکدیگر ارتباط خوب و موثری داشته باشند و بتوانند به هم در رسیدن به هدف نهایی کسب و کار یاری رسانند. اگر ارتباطات در سازمان ضعیف شود، واحدها و فرآیندها با کاهش چشمگیر بهرهوری روبرو میشوند و قادر نیستند کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهند ولی زمانی ارتباطات قوی باشد، فرآیندهای مختلف به هم کمک میکنند و در نتیجه کسب و کار به یک تجارت هماهنگ ا و منسجم بدل میشود.
رهبر، هدایت کننده تغییر و تحول است.
رهبری در کسب و کار این است که چشم انداز، بیزنس برنامه و استراتژی کسب و کار را تعیین کند. وقتی این استراتژی فراهم شد و همه متوجه شدند که هدف غایی یک کسب و کار چیست، در واقع مسیر شرکت شناسایی شده است
پیش از این هم بیان کردیم که رهبر عاشق تغییر و تحول است ولی مدیر تغییرات را نمیپسندد و بیشتر به وضعیت موجود علاقه دارد. رهبری برای اینکه بتواند کارکنان، تجهیزات، ساختارها و فرآیندها را بهینهسازی و بهتر کند، ناچار باید وارد مسیر تغییر و تحول شود. گاهی اوقات سازمان در مسیر تغییر و تحول راه خود را گم میکند و به طور کلی تغییر مسیر میدهد. در صورتی که انحراف اتفاق افتاد، رهبر موظف است که وارد شود و به همه کارکنان یادآوری کند که سازمان ما از ابتدا هدف دیگری داشته و باید همان هدف و آرمان را دنبال کند. او اجازه نمیدهد که سازمان از مسیر اصلی خود منحرف شود.
.
سخن آخر
رهبری کسب و کار تنها یک شغل و پست سازمانی نیست، بلکه نوعی فن و دانش است که در تمام ارکان زندگی به افراد کمک می کند. روی خودتان سرمایه گذاری کنید و سطح مهارت های رهبری خود رابالا ببرید. با یادگیری اصول رهبری از خود، شخصیتی دوست داشتنی و کامل خواهید ساخت.