مهارت کوچینگ عبارتند از: «مشارکت با مراجعهکننده در یک فرآیند تفکر برانگیز و خلاقانه؛ برای انگیزه دادن و به حداکثر رساندن تواناییهای بالقوه حرفهای و شخصی او»
اما منتورینگ را میتوان اینگونه تعریف کرد: منتور فردی است با تجربه زیاد که توصیههای غیررسمی خود را به فردی با تجربه کمتر ارائه میدهد.
تفاوت کوچینگ و منتورینگ به این دو تعریف ختم نمیشود.
ویژگیهای فرآیند کوچینگ:
کوتاهمدت
رسمی و ساختارمند
مشخص و قابلاندازهگیری
با محوریت عمل
کوچها با مشتریان در یک روند همکاری هستند. دستورکار هر گفتگو توسط هردوی اشخاص مشخص میشود. یک کوچ معمولاً در بخش مورد تقاضای مراجعهکننده تخصص دارد بااینحال همانگونه که از یک کوچ توقع نمیرود که همه پاسخها را داشته باشد، از نظر تخصص نیز لازم نیست در همه چیز متخصص باشد
ویژگیهای فرآیند منتورینگ:
بلندمدت
غیررسمی
با محوریت رشد و توسعه
امکان رشد آزادانهتر
منتورها بر پایه تخصص حرفهای و تجربههای شخصی توصیههایی را ارائه میکنند. در جلسههای منتورینگ معمولاً دستورالعمل جلسه و همینطور سؤالاتی در این راستا از طرف منتور تهیه و تنظیم میشود.
تفاوت میان کوچینگ و مشاوره در سطح بیپرده گویی است که در کوچینگ پررنگتر است. روابط دوسویه در مشاوره مثل ملاقات با مراجعهکنندگان برای صرف یک قهوه ممنوع است درحالیکه چنین منعی در کوچینگ وجود ندارد. حفظ چهارچوبها برای یک مشاور حیاتی است و از او توقع میرود تا تحت انتظارات قانونی رشتهاش عمل کند و بهاینترتیب نظمِ درمانی هم از سوی مشاور و هم از سوی مراجعهکننده حفظ شود.
تمایز اساسی دیگر میان کوچینگ و مشاوره، حفظ حریم خصوصی است. اگرچه از کوچها انتظار میرود که به لحاظ اخلاقی اسرار مراجعهکنندگان خود را حفظ کنند اما این امکان وجود دارد که به لحاظ قانونی به این کار وادار شوند. این در حالی است که مکالمه میان مشاور و بیمار را به لحاظ قانونی نمیتوان افشا کرد.
مثال کارکردی از همکاری کوچ، منتور و مشاور
مراجعی ۲۸ ساله که به خاطر اعتیاد و به هدف درمان نزد یک مشاور روانشناس آمد. بعد از گذشت چندین جلسه مشخص شد که این خانم بهغیراز مسئله ترک اعتیاد، اهداف شخصی خود را نیز دارد. مشاور با همکار خود که یک کوچ زندگی بود، برای حمایت از اهداف مراجعش تماس گرفت و آنها هر سه با هم برای یافتن یک برنامه عملیاتی مستحکم برای مراجع شروع به کار با یکدیگر کردند.
کوچ از مراجع به خاطر مسئولیتپذیری و قدمهای محکمش حمایت میکرد. مشاور هم از مراجع در مسیر عبور از تروماهای گذشته و دلایل اعتیاد او حمایت میکرد.
جمع بندی
هر سه رویکرد کوچینگ، منتورینگ و مشاوره مؤثر هستند و مقایسههای بسیاری میان آنها صورت گرفته است. برداشتهای تحقیرآمیزی هم نسبت به این حرفهها مطرح شده است که برای پیشرفت و همکاری بین این حوزهها مفید نیست. با درک عمیقتر از نقشهای هر کدام از این تخصصها، افراد بیشتری میتوانند چارچوب ذهنیِ “فراوانی و همکاری” را در خدمترسانی به یکدیگر اتخاذ کنند.