مینتزبرگ مدیریت را با مسئولیت یک مجموعه همارز میداند و میگوید: « مدیر به تعریف من، کسی است که مسئولیت کل یک سازمان یا بخشِ تفکیکشده و قابلتشخیصی از سازمان بر عهدهی اوست.»
مدیر عادی و مدیر نمونه هر دو نقشهای مهم در سازمان هستند، اما با توجه به سبکهای مختلف مدیریتی و رویکردهای مختلفی که به کار گرفته میشوند، تفاوتهایی بین آنها وجود دارد.
در این مطلب ضمن شناسایی مدیران عادی و نمونه، به بررسی تفاوت های میان آن ها اشاره می کنیم.
مدیر عادی عمدتاً مسئولیت های عملیاتی و روزمرهی سازمان را دارد. این شخص معمولاً برای انجام کارهای خود از روش های استاندارد استفاده می کند و برای حل مشکلات پیشآمده، به روشهای قدیمی و ثابت خود باز میگردد. او برای تضمین کیفیت کارهایی که در سازمان انجام می دهد، از برنامهریزی دقیق و روش های محور برای کنترل کیفیت استفاده می کند.
از طرفی، مدیر نمونه یک رهبر و الگوی مناسب برای تیم محسوب میشود. او به جای روش های سنتی، از روش های نوآورانه و غیرمعمول استفاده می کند و برای حل مشکلات پیچیده به دنبال راه حل های خلاقانه و نوآورانه است. مدیر نمونه تلاش میکند برای افزایش عملکرد و کارایی تیم، حرکتی در جهت افزایش توانمندی های فردی و گروهی افرادش ایجاد کند.
در کل، مدیر نمونه بیشتر با تمرکز بر رهبری و ارتقای کارایی تیم فعالیت میکند، در حالی که مدیر عادی بیشتر مسئولیت های عملیاتی روزمره سازمان را دارد.
به عنوان یک رهبر، مدیر نمونه سعی میکند برای افزایش هماهنگی و همکاری درون تیم، از روابط عمیق و قوی با اعضای تیم خود استفاده کند. او به دنبال تعاملات فعال و سازنده با اعضای تیم است و سعی میکند از طریق پذیرش نظرات و ایده های جدید، افراد را به اشتراک گذاشتن دیدگاه های خود ترغیب کند.
علاوه بر این، مدیر نمونه تمرکز خود را بر روی رسیدن به اهداف بلندمدت تیم قرار میدهد و به دنبال ارائه راه های جدید و نوآورانه برای دستیابی به این اهداف است. او برای حل مشکلات پیچیده و مواجه شدن با چالش های جدید، به دنبال روش های مبتکرانه و خلاقانه است.
از ویژگی های دیگر مدیر نمونه، توانایی ارتباط برقرار کردن با افراد دیگر در سازمان و خارج از آن است. او به دنبال برقراری روابط حرفه ای و موثر با مشتریان، شرکای تجاری و دیگر اعضای صنعت است. این روابط به او کمک می کنند تا به راحتی اطلاعات جدید و علم جدید را دریافت کرده و به تیم خود منتقل کند.
مدیر نمونه به دنبال افزایش انگیزه و تعهد اعضای تیم خود نیز است. او سعی می کند فرصت های یادگیری و پیشرفت شغلی مناسب برای اعضای تیم خود فراهم کند و از آنها حمایت کند تا بتوانند به بهترین شکل ممکن از توانایی های خود استفاده کنند. همچنین، او برای افزایش تعاملات و ارتباطات میان اعضای تیم، از رویدادهای گروهی و ملاقات های منظم استفاده می کند.
در نهایت، برای مدیر نمونه، هدف اصلی در سازمان، ایجاد یک فضای کاری صمیمی و پویا است که به اعضای تیم اجازه می دهد تا به بهترین شکل ممکن از توانایی های خود استفاده کنند و به دنبال تحقق اهداف بلندمدت تیم باشند. مدیر نمونه با رویکرد های مدیریتی نوآورانه و خلاقانه خود، به عنوان یک الگوی رهبری برای سایر اعضای تیم قرار میگیرد.
مدیر عادی معمولاً مسئولیت های عملیاتی و روزمرهی سازمان را بر عهده دارد. این شخص با استفاده از روش های استاندارد، برای انجام کارهای خود تلاش می کند و اغلب برای حل مشکلات پیشآمده، از روشهای قدیمی و ثابت خود استفاده می کند.
مدیر عادی در اکثر مواقع به عنوان مدیر عملیاتی شناخته می شود و مسئولیت هایی مانند برنامهریزی، اجرا، کنترل و نظارت بر فرآیندهای سازمان را بر عهده دارد. او برای تضمین کیفیت کارهایی که در سازمان انجام می دهد، از برنامهریزی دقیق و روش های محور برای کنترل کیفیت استفاده می کند.
همچنین، مدیر عادی برای بهبود فرآیندهای سازمان، از روش های مبتنی بر داده ها و تحلیل های کمی استفاده می کند تا بتواند عملکرد سازمان را بهبود بخشد. او تلاش می کند تا با بهینه کردن فرآیندهای سازمانی، هزینه های زائد را کاهش دهد و کارایی و عملکرد سازمان را افزایش دهد.
در کل، مدیر عادی بیشتر به دنبال کنترل کیفیت کارها و رسیدن به هدف های عملیاتی روزمره سازمان است. اگرچه او نقش مهمی در سازمان دارد، به دلیل استفاده از روش های استاندارد و ثابت، معمولاً رویکرد های نوآورانه و خلاقانه کمتری نسبت به مدیر نمونه دارد.