استراتژی یک برنامه گسترده است که توسط یک سازمان توسعه داده می شود تا آن را از جایی که هست به جایی که می خواهد برساند. یک استراتژی خوب طراحی شده به سازمان کمک می کند تا به حداکثر سطح اثربخشی خود در دستیابی به اهداف خود برسد و در عین حال دائماً به او اجازه می دهد تا محیط خود را نظارت کند تا استراتژی را در صورت لزوم تطبیق دهد. تدوین استراتژی فرآیند توسعه استراتژی است.
شما می توانید یک استراتژی را در سه سطح مختلف توسعه دهید:
سطح شرکت: پایه و اساس آنچه می خواهید در سازمان خود به دست آورید.
سطح کسب و کار: چگونه می خواهید با سایر سازمان ها در صنعت خود رقابت کنید.
سطح عملکردی: چگونه برای رشد سازمان خود در صنعت برنامه ریزی می کنید.
مدیریت تغییر و علت اهمیت تغییر استراتژیک
تعریف مدیریت تغییر بیان میکند که این یک فرآیند برنامهریزیشده استفاده از منابع به شیوهای ساختاریافته بهمنظور دستیابی به اهداف خاص برای پاسخگویی به سناریوهای در حال تغییر در یک سازمان است.مدیریت تغییر برای کارمند عادی چه معنایی دارد؟ صرفاً اینکه کارها به همان شکلی که همیشه انجام می دادند عمل نمی کنند زیرا سازمان با یک چالش مواجه است. استراتژی مدیریت تغییر اساساً سه عنصر را شامل می شود و هر سازمانی که تغییر را اجرا می کند حداقل از یکی از این سه عنصر استفاده می کند:
تجدید ساختار : این استراتژی شامل تمرکز بر عملکرد بهبود یافته است.
مهندسی مجدد : این استراتژی بر بهبود فرآیندهای کسب و کار و سیستم های مرتبط تمرکز دارد.
نوآوری : این استراتژی بر ارائه کالاها و خدمات جدید متمرکز است.
مدیریت تغییر استراتژیک برنامهریزی بلندمدتی است که به سازمان اجازه میدهد در بازار مرتبط بماند، به رشد خود ادامه دهدو با رقبای صنعتی روبرو شود و از رقبای صنعت پیشی بگیرد و برای سناریوهای پیچیده مانند بازنگری کامل تیم مدیریت، ادغام وآماده شود. منسوخ شدن فناوری در حال استفاده، جابجایی دفتر به یک منطقه جدید و غیره. به عنوان مثال، اجازه دهید مورد Mary’s Markers را درنظر بگیریم، یک فروشگاه لوازم التحریر که به خوبی کار می کند، اما از زمان ظهور خرید آنلاین، بسیاری از رقبا نیز یک فروشگاه آنلاین راه اندازی کرده اند یا به طور کامل به یک مدل تجارت الکترونیک روی آورده اند و Mary’s Markers شاهد کاهش فروش است. برای حفظ سود و تداوم مرتبط ماندن در بازار، Mary’s Markers باید یک فروشگاه آنلاین نیز باز کند زیرا به زودی همه رقبای آن با کلیک یک گوشی هوشمند در دسترس خواهند بود و فروش را به سمت خود هدایت می کنند.
پیاده سازی استراتژی چیست؟
زمانی که تیم ها اهدافی را دارند که می خواهند به آن برسند، استفاده از یک استراتژی می تواند فرآیند را موثرتر و کارآمدتر کند. اجرای استراتژی شامل تشکیل یک استراتژی و اجرای آن در کسب و کار یا تیم است. کسب اطلاعات بیشتر در مورد این فرآیند می تواند به شما در اجرای موفقیت آمیز برنامه های یک سازمان کمک کند.اجرای استراتژی عبارت است از اجرای یک برنامه برای رسیدن به هدف یا مجموعه ای از اهداف مورد نظر. فرآیند طوفان فکری به تدوین این ایده ها کمک می کند، در حالی که فرآیند پیاده سازی آن استراتژی ها یا برنامه ها را عملی می کند. اجرای استراتژی به شدت به بازخوردها و گزارشهای وضعیت بستگی دارد تا اطمینان حاصل شود که استراتژی کار میکند و هر زمینهای که ممکن است نیاز به بهبود داشته باشد دوباره کار کند.
چگونه می توان اجرای موفقیت آمیز استراتژی را تجربه کرد؟
شما می توانید با تعیین اینکه آیا سازمان به اهداف مورد نظر خود رسیده است، اجرای موفقیت آمیز استراتژی را اندازه گیری کنید . در اینجا چند مرحله برای چگونگی تجربه اجرای موفق استراتژی وجوددارد:
1)اهداف و استراتژی های روشن را تعریف کنید.
مهمترین مؤلفه اجرای موفقیت آمیز استراتژی، تعریف اهداف روشن و فرآیند کمک به تیم برای رسیدن به آن اهداف است. در نظر بگیرید که اهداف و استراتژی مورد نظر را بر روی یک صفحه سفید یا پاورپوینت برای تیم نمایش دهید. گنجاندن یک کمک بصری می تواند به تیم کمک کند تا تصویر واضح تری از استراتژی، از جمله اینکه اهداف چه هستند و زمانی که به آنها رسیدند چگونه به نظر می رسد، داشته باشند. همچنین ایده خوبی است که از همسویی اهداف و استراتژی با ارزش ها و چشم انداز شرکت اطمینان حاصل کنید. اهداف خود را مرور کنید تا ببینید آیا هیچ یک از اجزای آن همسو نیستند و آنها را بر اساس آن تنظیم کنید. به این ترتیب، همه به کاری که انجام می دهند اطمینان دارند.
2) نقش ها و رهبری را تعیین کنید.
گام بعدی در اجرای موفق، تعیین نقش های تیم است. میزبانی یک جلسه جداگانه را در نظر بگیرید که در آن نقش همه افراد تیم را توضیح دهید.این می تواند به بهبود پاسخگویی در میان اعضای تیم و شفافیت کلی پروژه کمک کند.شما می توانید ساختار رهبری خود را در این مرحله نیز تعیین کنید.اگر تیم شما فقط به یک نقش رهبری نیاز دارد، حتما توضیح دهیدکه چراآن شخص را برای این نقش انتخاب کردید.تعیین نقش ها نیز به معنای بحث در مورد مسئولیت هاست. شما می توانید تعیین کنید که چه کسی مسئول هر بخش از پروژه و هر ضرب الاجل فردی است که ممکن است داشته باشید. اگر شما مدیر هستید، دردسترس نگه داشتن خود می تواند به تیم در صورت مواجهه با چالش هایی در پروژه کمک کند.
3)برنامه خود را اجرا کنید
پس از ابلاغ استراتژی و تعیین نقش ها، می توانید اجرای طرح را آغاز کنید. تیم معمولاً در چند روز یا چند هفته اول پیشرفت اولیه را انجام می دهد و این می تواند زمان خوبی برای ارائه گزارش پیشرفت باشد.گزارش های پیشرفت به همه کمک می کند تا نقاط ضعف و قوت تیم را بهتر درک کنند، تا چه حد پیشرفت کرده اند و برای رسیدن به اهداف نهایی چه کاری باید انجام دهند.ارائه گزارش های پیشرفت یا به روز رسانی تیم در نقاط عطف خاص در طول پروژه می تواند مفید باشد. این موارد می تواند شامل موارد زیر باشد:
در شروع پروژه
اولین چالش بزرگ پروژه
نقطه میانی پروژه
مرحله نهایی پروژه
هر زمان که یک چالش بزرگ به شکست تبدیل می شود
بعد از اینکه تیم پروژه را کامل کرد و به اهداف رسید یا از دست داد..
4)نظارت و تشویق کنید
به روز رسانی های مکرر برای روحیه تیم مهم است. بازخورد خوب می تواند به تشویق و ترغیب اعضای تیم برای رسیدن به اهداف اولیه وحفظ بهره وری درطول عمر پروژه کمک کند.شما می توانید عملکرد فردی را زیر نظر بگیرید تا مطمئن شوید که هر یک از اعضای تیم وظیفه خود را انجام می دهند و به سرعت مناطق مشکل را شناسایی می کنند.